به گزارش سینماپرس، در این بخش به معرفی ۵ اثر مشهور سینمایی از تفحص شهدا که توسط سینماگران صاحب نام ساخته شده است می پردازیم.
هیوا / رسول ملاقلیپور
قصه از زمانی جدی میشود که برای هیوا خواستگار میآید، اما او برای یافتن همسر مفقودش به مناطق جنگی میرود و در آنجا خاطرات ۱۵ سال پیش با همسرش زنده میشود. هیوا دنبال حمید است و برای دستیابی به نشانی از او، کانالی که همسر در آن به شهادت رسیده را میپیماید. درنهایت به پیکر حمید میرسد و اینگونه آرام میشود. این فیلم در زمان اکران واکنشهای متفاوتی را دید. گروهی آن را آیینه تمامنمایی از اتفاقات جنگ دیدند و گروهی دیگر ملاقلیپور را متهم به سیاهنمایی کردند.
روبان قرمز / ابراهیم حاتمیکیا
«داود» رزمندهای است باقیمانده از سالهای جنگ. او زندگیاش را وقف پاکسازی منطقه و خنثیکردن مینهای مانده از آن سالها کرده است و بهقول خودش دنیا و هوسهای دنیایش را خنثی میکند. وی فضای پاکسازی نشده میدان مین را با روبانهای قرمز محدود کرده و به کندی لاکپشتش، مشغول خنثیکردن آنهاست. داود مردی آرمانگراست که میکوشد با یاد دوستان همرزمش خویشتن را ارضا کند و با کارش دلبستگیاش به جنگ و مردانگی را نشان دهد و ارزشها را پاس بدارد.
شیار ۱۴۳ / نرگس آبیار
«شیار ۱۴۳» روایت چشمانتظاری یک مادر (مریلا زارعی) است. او سالها منتظر فرزندش مانده، اما درنهایت پیمیبرد پسرش شهید شده است. پیکر او در شیار ۱۴۳ توسط گروه تفحص پیدا میشود؛ آنهم با کمک اتفاقات معنوی که زیاد دربارهشان شنیدهایم. همین نکته، امتیاز و تفاوت فیلم نرگس آبیار است. او طوری این مفهوم را نشان میدهد که ملموس و باورپذیر است. فیلم به جزئیات تفحص ورود نمیکند و بیش از همه راوی چشمانتظاری یک مادر است که درنهایت تسلیم رضای خداوند میشود.
فرزند خاک / محمدعلی باشهآهنگر
مینا مدتها منتظر میماند تا خبری از همسر مفقودش شود، اما دلتنگی خود و اصرار فرزند باعث میشود دل به جاده بزند و به مناطق جنگی غرب کشور برود. از آنجا بههمراه یک گروه بومی عازم کردستان عراق میشود و در این راه حقایق تکاندهندهای میبیند. محمدعلی باشهآهنگر در «فرزند خاک» ماجرای پیدا کردن استخوان و پلاکهای شهدا توسط کمیته تفحص شهدا را به شکل مستندوار نمایش میدهد. این صحنهها و تلاش مردمانی که در پی یافتن نشانی از شهدا هستند بدیع و تکاندهندهاند.
بوسیدن روی ماه/ همایون اسعدیان
«بوسیدن روی ماه» هم قصه چشم انتظاری دو مادر چشم به راه پیکر فرزند شهیدشان است. در میانه داستان خبر میرسد پیکر فرزند احترامالسادات پیدا شده است. او اما نگران رفیق سالخورده خود، فروغ است که بیماری سرطان دارد و چیزی از عمرش باقی نمانده است. احترامالسادات از مسئول ستاد میخواهد تا به فروغ بگوید جسد پیدا شده متعلق به پسر او است. اما مسئول امتناع میکند. تصویری که از تفحص در این فیلم نشان میدهد، با تکیه بر سیستم اداری است و نه حس و حالی که در ستاد تفحص حاکم است.
*فرهیختگان
ارسال نظر